یاد ۸۸

مثل یادِ کمرنگِ بوی گلی، که یادم نیست چه بویی می داد. فقط می دانم که بوی خوبی داشت؛

مثل تلاشی ناکام برای باز سازی ذهنی اوج یک تصنیف؛

مثل سعی بی ثمر در به یاد سپردن نقش رگه های یک رعد؛

دیگر زمانی برای بو کردن، شنیدن و دیدنِ هشتاد و هشت نمانده. تنها فعالیت ذهنم برای از یاد نبردن آنچه درک کرده ام.

رنج بیهوده چرا؟

از یاد ببرم! بهتر نیست؟

 



ساقی؛ گل و سبزه بس طربناک شده است

دریاب که هفته دگر خاک شده است

می نوش و گلی بچین که تا در نگری

گل خاک شده است و سبزه خاشاک شده است

 

نظرات 3 + ارسال نظر
امین شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:10 ب.ظ http://se7endays.blogfa.com

سلام علی جااااااااان!!!
سال نوت مبارک ایشالا!!!

سلام امین جوووووووون.
سال نو شما هم مبارک.

مرتضی دوشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 02:25 ق.ظ

سلام بر علی
عیدت مبارک

هرچقد فکر کردم نظر متناسبی نتونستم پیدا کنم...

در هر صورت...سوالی : تهرانی آیا؟

فعلا

سلام
قبول نیست.زورکی هم که شده باید یه نظری پیدا کنی! D:

بله.

پسرت! سه‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:35 ق.ظ

سلام پدددددددددددددددددر!!
عیدت مممممممممممببببببببارک!
لحظه سال تحویل ‌n>M بار بهت زنگ زدم اما دریغ از خطوط فوق سریع موبایل! امیدوارم خوش باشی!

پسسسسسسسسسسسر!
سلام.
عیدت خیلی مبارک!
اونجا ها که دسترسی به اینترنت نیست معمولا خیلی خوش می گذره.
منم لحظه سال تحویل جایی بودم که آنتن نداشت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد