قضیه ماهی نوروز امسال ما با هر سال فرق داره. یه هفته مونده به عید دو تا ماهی خریردیم که یکیشون طبق معمول قرمز بود و اون یکی طبق نا معمول سفید. قرمزه همون دو سه روز اول مرد. اما سفیده. این "عجیب ماهی" دو ثانیه سر جاش بند نمی شه.نمی دونم چی خیال می کنه. شاید خیال می کنه نهنگ دنبالش کرده یا فکر میکنه اون دنبال نهنگ کرده. از کنارش رد شی که دیگه هیچی! دو سوال:
1-این موجود انرژی از کجا میاره؟ آخه ما که بهش چیزی نمی دیم بخوره. فقط هر روز آبشو عوض می کنیم.مگه آب هم انرژی داره. شایدم با هسته های آب واپاشی هسته ای انجام میده! شایدم از تکنولوژی آب گرمایی استفاده می کنه! احتمال هم داره که فتوسنتز کنه. چه بسا به رنگ سفیدش هم ربط داره. شایدم، اینکه از شیر ما میاد آب نیست، نفته! آخه مگه میشه موجودی فقط با خوردن آب یک ماه و نیم، روزی حداقل یک کیلو متر شنا کنه؟؟!!!
2- انگیزه اش از این همه جنب و جوش چیه؟ واقعا چرا اینقدر جنب جوش میکنه؟ بره خاطر چی؟ اگه یک آدم جای اون بود چی کار می کرد؟خوب معلومه یه نگاه دور و برش مینداخت. میدید تو یک کره پر از آب که تازه سرشم خالیه به شعاع 10 سانتیمتره زندانیه. نه همدمی. نه غذایی. کدوم زندانی ای این اینقدر تو بندش میلوله؟( بهش حسودیم میشه.)
پ.ن: از این بهتر نتونستم ازش عکس بگیرم. همینشم به زور گرفتم.
نمیدونم ولی خوب شاید از مواد معدنی توی اب تغذیه میکنه یعنی تنها چیزی که به ذهنم اومد همین بود
راستی مگه تو خود کم بینی داری که اون جملرو بالای وبلاگت نوشتی؟
نمی دونم شاید.
مثل اینکه باید یک بار اینو مفصل توضیح بدم.
خودتم که دست کمی از من نداری!!
یادداشتهای یک کورومزوم نامعلوم!
سلام. چه عکس قشنگی. ماهی ما هم تا یک هفته پیش زنده بود وهمینقدر که می گی پر جنب وجوش. ولی قرمز بود. اگه جواب سوالها رو پیدا کردی به من هم خبر بده.!!
اگه جواب پیدا کردم به شما خبر می دم که هیچ،تو اخبار ۲۱ اعلام میکنم.
نور...
از نور انرژی می گیره...
پس باید دورشو تاریک کنم ببینم می میره یا نه!
سلام
وب لاگ قشنگی دارین
منم آپیدم یه سری بزنید خوشحال میشم
موفق باشی
:)!! بسی نشاط رفت با این پستتون!! ما که ماهی هامون رو ریختیم توی دریاچه ی پارک...یکی از ماهیا(مرحوم یا مرحومه!) عین همین ماهی سفید کوچولوی شما شیطون بود! می دونین عاقبتش چی شد؟ یه روز که ما خونه نبودیم خودش رو از تنگ پرت کرد بیرون و جان به جان آفرین تسلیم کرد!!
یه نکته رو هم لازم می دونم بگم: یه جایی قبلا خونده بودم ماهی ها حافظه ی سه دقیقه ای دارن! یعنی ۳دقیقه به ۳ دقیقه همه چیز براشون جدیده!!! پس افسرده نمی شن!فکر کنم حافظه ی ماهی شما سه ثانیه ای باشه! واسه همین هم قاط زده!
احتمالا ماهی شما عمودی فعال بوده!
عجب. سه دقیقه! چه دلیل خوبی!پس با این حساب کم انگیزه داشتن ما آدما به خاطر حافظه خوبمونه.یعنی یه جورایی همون عادت.
این رو هم که باز دزدیدی! بابا یکبار هم خودت یک چیزی بنویسش بذار توی وبلاگت!!!!
.
.
.
ان الذین یدزدون المطالب الغیر! انما مجازات الکبیر فی الاخره!
اصلاح می کنم:
.....فی الدنیا و الاخره!
ماهیتون بیش فعاله!
اونم اینقدر سوال راجع به اخلاق و رفتارای شما داره! فرصت بشه حتماً از دوستاش می پرسه!!
اگه فکر هم میکنه که سوال اول جدی تر می شه!
سلام
اولا که سوالای مربوط به انرژی و ماهی برای من هم مطرح هست... با این تفاوت که ماهی من قرمزه!!!
دوما ماهی از خنگ ترین و کم حافظه ترین موجوداته، مگه فیلم «در جستجوی نمو» رو ندیدی :دی ولی گذشته از شوخی مطلب درستی بود!
سوما! تو مشکلات عکاسی ات را گردن ماهی بیچاره نیانداز! مسلما اون ماهی بیچاره خد اکثر تو همون کره به شعاع 10 سانتیمتر که تازه سرش هم خالیه هست، پس تو باید کله ات را بکار می انداختی و کادرت رو توی همون 1- سانت تنظیم می کردی
برای این دفعه کافیه ... بقیه اش باشه بعد!
یا حق!
سلام
سوما اینکه داداش تو که تنگ ما رو ندیدی!... اینجا سخته برات توضیح بدم. معضلات را حضورا به اطلاع می رسانم.(احتیاج به حرکت های دست و پا و ... داره تا بفهمی.)
فک نمی کنی به یه روانشناس نیاز داشته باشه؟
یه کمی بیش از حد به زندگی امید داره.
سلام. وبلاگ جالب و با مزه ای داری. مخصوصا این پست ماهی که از بقیه نمکی تره.
ما هم پارسال تا اولای تابستون ماهی قرمزمون رو داشتیم. ولی خدا نکنه یکی از اعضای خونه ( اونم یکی از دخترای خونه ) رشته محیط زیست بخونه. اون وقته که با هزار دلیل و برهان، همه رو قانع می کنه که این ماهی ها واسه محیط زندگیمون چقدر آلودگی ایجاد می کنن و....
ضمنا عمر واقعی همین ماهی های زبون بسته بیشتر از بیست ساله!!!!!!
اون وقت اگه ماها تا بیست روز ماهی مون زنده باشه کلی ذوق می کنیم و مث بعضیا!!!!!! به سختی ازش عکس می گیریم و.....
ولی خودمونیما! من که خوشم اومد.
ایشالا تا آخر تابستون زنده باشه.
بهمون سر بزن.
تازه گفتی هر روز آبشو عوض میکنی.این جوری ماهی زود تر میمیره.آب ماهی رو باید چند روز یه بار غوض کنی.این جوری عمرس بیشتر میشه.این ماهیه پر جنب و جوشه چون اگه نباشه یاد غم هاش میفته پس خودشو سر گرم میکنه اینجوری
آخه برادر! مشکل ساخت این جور ساختمون ها پوله که پولش رو وزارت دفاع داده و واریز کرده به حساب دانشگاه! پولش هم کم پولی نیست، میلیاردیه! می شه باهاش چند تا دانشکده ساخت!
همونجا بنویسی می خونم.
راستی این قرمزه توی تنگ چیه؟ مثل ماهیه نصف شده می مونه!!!
این، طرح روی تنگه.
خیلیا فکر میکنن ماهی ایشون تشریف دارن.
راستش من فقط خواستم عکس العمل های شما رو ببینم نه چیز دیگه کاریتونم نمیشه کرد برید از همون آرزو ها بکنین و خوش باشین همون چیزا لایقتونه!
راستش منم عشق بچه شترم!!!
من که فکر نکنم شونصد نسل بعد از ما هم این دانشکده رو ببینن!
ببین علی جون ماهی ها حافظه ای در حدود ۳ ثانیه دارن فقط فک کنم ماهی تو علاوه بر کمبود حافظه شیزوفرنی هم داره فک می کنه سگ دنبالشه ها...به تناقض رسیدی نه؟!خوب شاید ماهی ها حافظه ترسیمی قوی دارن و...
فکر کردی چی همین تناقص ها ست که باعث کشفیات آدم میشه
نه. به تناقض نرسیدم! به خاطر همین چیزی کفش نکردم دیگه.
ما یک سال می خواستیم بریم مسافرت ماهی مون را بردیم پیش مامان بزرگم
وقتی برگشتیم دیدیم همه چی بهش می دن می خوره!
یه بار دیدم بهش ماکارونی دادن!!!
(حالا نمی دونم ماکارونی با قارچ بود یا نه! ولی ماهی خوش سلیقه ای بود)
اون ماهی ۱ سال و چند ماه عمر کرد یعنی ۲ عید متوالی سر سفره ی ما بود!!
چه تجربه خوبی. دو هفت س با ۱ ماهی!
البته من شنیده ام که قدیما تو حوض خونه سالیان درازی عمر می کردند.
این بلاگ اسکای هم خوب قاطی داره ها!! برای خودش هر وقت بخواد می فرسته نظر رو!!
اولا که سمینار فردا(جمعه) نیست شماکوهتون رو برید لباساتون یک روز وقت دارن خشک بشن!! بعدشم شما اگه خواستین می تونین با پوشش غیر دانشجویی بیاین!!(مثلا با لباس غواصی!!!) به ستاره ها هم سلام برسونید!
راستی من نمی دونم وقتی گفتن ورود برای عموم آزاد است شامل دانشجوهای دانشگاه تهران هم می شه یا نه؟! اگه خواستین بیاین بگین من پارتی بازی کنم راهتون بدن(اینجاست که دعوا شروع می شه و دو دانشگاه به جان هم می افتند!!!)
چه جالب . اصلا به این که جمعه تعطیله فکر نکرده بودم!
اگر کلاس ها و امتحان راه دادن تشریف فرما می شوم.
ممنون! خوشحالمون کردی... اگه خواستی تیادل لینک کنیم
نه بابا من اصلاْ ناراحت نشدم
شوخی کردم
جالبه ماهیای ما اولش ۲ تا بودن و افسرده بعد ماهی خالم اومد ... عین سگ می مونه همش ورجه ورجه می کنه و سرش بالاس حالا ۳ تایی هی دنبال بازی می کنن... اینقدر زیادی ووول می خورن که گاهی دور ه تنگ آب می پاشه ... اما بدیش اینه که با این حال اون دوتا اولیه این جدید کوچیک رو زیاد تحویل نمی گیرن در نتیجه واسه اینکه دچار کمبود توجه نشه روزی چند بار مامانم باهاش بازی می کنه!!!( تازگیا بهش حسودیم می شه مامانم بیش از حد قربون صدقش می ره) :(
من جای شما بودم سر ماهیه رو(اونکه مادرتون باهاش بازی می کنه) زیر آب می کردم!